Omidorkh1

هرچی فکر میکنم مضحکه، ولی الان دیگه هیچ کس دنبال چیزای مضحک نیست، پس اینم میتونه به نوبه خودش نو باشه!

Omidorkh1

هرچی فکر میکنم مضحکه، ولی الان دیگه هیچ کس دنبال چیزای مضحک نیست، پس اینم میتونه به نوبه خودش نو باشه!

در آغاز تنها می‌دانیم که نمی‌دانیم. اما چه‌گونه، دانستنِ این‌که نمی‌دانیم را می‌دانیم؟ حتی این را هم نمی‌دانیم. و این‌که نمی‌دانیم، که چه‌گونه نمی‌دانیم، خود در پیِ دانستنِ چیزی به وجود می‌آید. و آن تنها یک جمله‌ی خبری‌ست، «تو دانایی» چه کسی‌، دقیق‌تر بگویم؛ چه چیزی این گزاره را در گوشِ تو نجوا می‌کند؟ نمی‌دانیم. نمی‌دانیم. و اینکه من خود را دوشادوشِ تو تصویر می‌کنم برای این است که میل به خواندنت در پیِ میلی عمیق‌تر به وجود آمده است. بخوان، بخوان، بدان، بشناس. سوالِ اصلی اما اینکه: چه چیزی را؟ نمی...

آخرین مطالب

در باب طرفداران موسیقی

دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۵۶ ب.ظ

در باب طرفداران:موسیقی
امروزه حتی مذهبیون افراطی هم موسیقی هایی برای گوش کردن دارند، هرچند که ممکن است همه ی موسیقی هارا حرام بدانند، ولی انواع مذهبی نواهای ریتم دار مناسبتی مورد استفاده ی آن ها هم در دسته های موسیقی جای میگیرد.
چه برسد به دیگران، حتی اگر روشنفکران را هم بررسی کنیم میبینیم که حداقل اجراهای مختلف از سوناتهای شوبرت را گوش داده اند. یا حتی قدیمی ها و آنان که داش مشتی مسلکند با هایده اخت شده اند، جوانان هم که اکثرا خوره ی موسیقی های تند هستند. به طور کلی انگشت شمارند آنان که موسیقی گوش ندهند. و زمانی که پای یک چیز همگانی به میان می آید، فرد در جامعه باید بگردد و جریان منحصر به فرد خودش را بسازد(که شرح انگیزه ها و چرایی این حکم در اینجا نمیگنجد). تا به این بگوییم طرفداری.
اما کجایش مورد بحث است؟ قسمت "مطلق" اش، قسمت "فقط" اش.
حتما بین دوستان و آشنایان سراغ دارید:
فقط هایده
فقط ابی
فقط حصین
فقط ملتفت
فقط والس های شوپن
فقط تتلو
فقط پینک فلوید
و فقط های دیگری از این دست.
اما بیایید بیندیشیم که چه چیزی باعث میشود کسی یک سبک یا خواننده یا نوازنده را برتر از همه بداند و هرکس که به چیزی جز آن گوش دهد را داخل آدم حساب نکند؟ مگر نه این که هر دو انسان اند؟
اولین دلیلش بر میگردد به اولین مواجه ی افراد با موسیقی، شخصی که ابتدا با هایده آشنا شده به دنبال تمامی آهنگ های آن رفته تا آن لذت را باز بیافریند، و چون همواره دنبال همان لذت منحصر اولی بوده نتوانسته پا از قلمرو هایده و امثالش بیرون بگذارد و در نتیجه شناختش به این قلمرو محدود شده. که خود دومین دلیل است، یعنی ناشناخته بودن دیگر اثر ها در دنیای موسیقی فرد.
اما فرض کنید آن دیگری همزمان با چند سبک متنوع روبرو شده باشد و شناختش هم وسیع باشد، آنگاه چه؟ خب آنگاه بر میگردد به سلیقه، و باید دید که سلیقه یعنی چه و چه چیز تشکیلش داده، که در این متن نگنجد. اما میدانیم که سلیقه تعلیم پذیر است. پس نمیشود سلیقه را هم شاخصی جبری برای برتری دادن فرد به یک نوع موسیقی خاص دانست، یعنی فرد بگوید، تغصیر من نیست که فلانی را دوست دارم، سلیقه ام اینطور است. خیر تو میتوانستی سلیقه ات را تعلیم دهی.
اما سوال اساسی اینکه فرد باید سلیقه اش را بر چه اساس و شاخصی تعلیم دهد؟
اینجا باید برگردیم بر سر موسیقی، نه شخص شنونده. هر موسیقی، در هر سبکی، با هر محتوایی یا قابل شنیدن است، یا خیر، یعنی یا کیفیت دارد یا ندارد. و کیفیت بر اساس مبانی موسیقی است، هرچند همه موسیقی را به این صورت نمیشناسند و شاید توانایی و قدرت شناخت آن را هم نداشته باشند. ولی هر کسی میتواند به طور نسبی بر موسیقی ارزش گذاری کند. و شاخص باید، قابل شنیده شدن، یا غیر قابل شنیده شدن باشد. حالا هر چیزی که از این فیلتر عبور کند از نظر من ارزش طرفداری را دارد. حتی اگر طرفداری صرف اشتباه باشد، که هست.

  • Omid Khodadadi

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.