Omidorkh1

هرچی فکر میکنم مضحکه، ولی الان دیگه هیچ کس دنبال چیزای مضحک نیست، پس اینم میتونه به نوبه خودش نو باشه!

Omidorkh1

هرچی فکر میکنم مضحکه، ولی الان دیگه هیچ کس دنبال چیزای مضحک نیست، پس اینم میتونه به نوبه خودش نو باشه!

در آغاز تنها می‌دانیم که نمی‌دانیم. اما چه‌گونه، دانستنِ این‌که نمی‌دانیم را می‌دانیم؟ حتی این را هم نمی‌دانیم. و این‌که نمی‌دانیم، که چه‌گونه نمی‌دانیم، خود در پیِ دانستنِ چیزی به وجود می‌آید. و آن تنها یک جمله‌ی خبری‌ست، «تو دانایی» چه کسی‌، دقیق‌تر بگویم؛ چه چیزی این گزاره را در گوشِ تو نجوا می‌کند؟ نمی‌دانیم. نمی‌دانیم. و اینکه من خود را دوشادوشِ تو تصویر می‌کنم برای این است که میل به خواندنت در پیِ میلی عمیق‌تر به وجود آمده است. بخوان، بخوان، بدان، بشناس. سوالِ اصلی اما اینکه: چه چیزی را؟ نمی...

آخرین مطالب

عاشقی

چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۵۵ ب.ظ

هرکسی عاشق میشود و حتی آنکه عاشق نیست نیز، عاشقِ عاشق نبودن یا عاشق نشدن است. این افراد به طور دقیق تر عاشق متفاوت بودن اند، و در زمینه ای دیگر نمیتوانند موقعیتی برای عاشق شدن در زندگیشان پیدا کنند، یا فراهم کنند، که خود این دسته نیز به طرزی غیر مستقیم عاشق اند. من از دکتر اروین د. یالوم یاد گرفته ام که میشود عمیق ترین حرف های انسانی را با مثال هایی پیوسته و گسترده، همه فهم کرد.
قبل از مثال باید بگویم که من نیز عاشقم، یا عاشق شده ام وگرنه نوشتن این متن دغدغه ام نبود. سه مرتبه ی ساده به زعم من برای عشق وجود دارد، دو تای آنهارا به انسانی نسبت میدهیم که به ظاهر عاشق نیست و آن دیگری را به عاشق. 
اولی عشق مستقیم است که سر اسمش بحثی نداریم. 
دومی را میگذارم. ضد عشق، نامش را هم تقلب کرده ام از ادبیات، مثل ضد پیرنگ.
سومی را عشق منفعل اگر بگوییم خوب است. احتمالا با همین اسم ناقص بتوانم دیدگاهم را با شما در میان بگذارم.
گذشته از همه ی اینها متن بر اساس تجربه ی زیستی من نوشته شده و جهان بینی ام، پس اگر در کتاب ها پیدایش نکردید خرده نگیرید. یا اگر غلط دارد مدارا کنید و سرش بحث کنید تا یاد بگیریم، همگی.
عشق مستقیم که پر واضح است. فلانی عاشق فلانب میشود. حالا یا برای امیال جنسی یا امیال معنوی یا هرچیزی... گذشته از این ها ممکن است عاشق خود امیال شود. مثلا عاشق میل جنسی باشد. و عشقش را به امری ابراز کند که آن را برایش نمایش میدهد، مثلا گردن هر زن یا مردی، یا اندام ورزیده، یا صدای خوش. ممکن است عاشق اموری که له انسان محدود نمیشود باشد، مثلا عاشق طبیعت، عاشق یک تکه فلز زنگ زده. وجه مشترک همه ی اینها اینکه عاشق یک چیز مشخص است، که هم دیگران به راحتی از آن آگاه میشوند هم خودش آگاه به آن است.
ضد عشق، یا تنفر از همه چیز، فرض کنید شخصی را که ار همه چیز و همه کس متنفر است، پس به نیستی گرایش دارد. ولی اگر شخص بگوید به نیستی هم گرایش ندارم و صرفا بی خیال باشد نسبت به زندگی، آن گاه چه؟ این یک تضاد است. کسی که کسی که از همه چیز متنفر است، قادر به زندگی کردن نخواهد بود چون انگیزه ای برای پیش بردن اهداف ندارد، بنابر این هیچ تصمیمی نخواهد گرفت، و کسی که تصمیمی نمیگیرد خواهد مرد. و اینکه کسی تصمیم نگرفت تا زنده بماند، خود یعنی تصمیم گرفتن دیگر! نهایتا او به دست خودش خودکشی میکند. 

حالا به خاطر بیاورید دلیل خودکشی را که چندین مطلب قبل تر گفته ام. دلیلش این بود که فرد با خودکشی به مرگ پیروز میشود و به جای اینکه بگذارد مرگ برای او تصمیم بگیرد، خودش تصمیم میگیرد که چه زمانی مرگ به سراغش بیاید. این یک نوع قدرت طلبی است. این یک نوع توصل است به توهم استثنا بودن. نهایتا در حالت ضد عشق فرد عاشق خود است.
عشق منفعل، افرادی که دختری/پسری را میبینند، ولی ابراز علاقه ای نمیکنند، بسیاری از موقعیت هایشان را به همین دلیل که ابراز علاقه نمیکنند از دست میدهند. با اینکه اگر شخصی که به آم علاقه داشتند به سراغشان می آمد ایشان میپذیرفتندش و عاشقش میشدند. یا کسانی که موقعیت برایشان فراهم نمیشود، یعنی آنان که همواره خود را در شرایطی حبس میکنند که همه ب اجزایش برایشان تنفر انگیز است، به خود آزاری روی می آورند به نوبه ای. مثلا ماندن در خانه ای که سراسرش خاطرات غم بار از بردگی است و مدام لحظات بد گذشته را یادآور میشود و فرد را زجر میدهد. اما همین انسان ها را هم اگر کسی یاری رساند و به بیرون بکشاندشان، راضی هستند پ به عامل نجاتشان عشق میورزند. این ها تا قبل از نجات عاشق چه چیزی هستند؟ در واقع سودای چه چیزی آنان را به این حال و روز انداخته؟ در واقع اینان عاشق وابسته بودند اند، عاشق اینکه خودشان برای خودشان تصمیمی نگیرند و بگذارند دنیا آنان را به پیش براند، عاشقان خدا، عاشقان منجی ابدیشان، عاشقان انرژی های ماورایی مثبت و منفی، عاشق شانس و تقدیر. 
شما عاشق چه چیزی هستید؟ 

  • Omid Khodadadi

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.