Omidorkh1

هرچی فکر میکنم مضحکه، ولی الان دیگه هیچ کس دنبال چیزای مضحک نیست، پس اینم میتونه به نوبه خودش نو باشه!

Omidorkh1

هرچی فکر میکنم مضحکه، ولی الان دیگه هیچ کس دنبال چیزای مضحک نیست، پس اینم میتونه به نوبه خودش نو باشه!

در آغاز تنها می‌دانیم که نمی‌دانیم. اما چه‌گونه، دانستنِ این‌که نمی‌دانیم را می‌دانیم؟ حتی این را هم نمی‌دانیم. و این‌که نمی‌دانیم، که چه‌گونه نمی‌دانیم، خود در پیِ دانستنِ چیزی به وجود می‌آید. و آن تنها یک جمله‌ی خبری‌ست، «تو دانایی» چه کسی‌، دقیق‌تر بگویم؛ چه چیزی این گزاره را در گوشِ تو نجوا می‌کند؟ نمی‌دانیم. نمی‌دانیم. و اینکه من خود را دوشادوشِ تو تصویر می‌کنم برای این است که میل به خواندنت در پیِ میلی عمیق‌تر به وجود آمده است. بخوان، بخوان، بدان، بشناس. سوالِ اصلی اما اینکه: چه چیزی را؟ نمی...

آخرین مطالب

به کجا؟

سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۴۸ ب.ظ

یک بیابان 
بی آب و علف 
اسم او(من به کجا خواهم رفت؟)
یک طرف شفاف، بی آلایش و آرام است
پر شده از (آب مرا تا به کجا خواهد برد؟)
آن طرف میشنوم 
از پشت گوشم باد میگوید بیا
(باد مرا با خودش تا به کجای آسمان خواهد برد؟)
آن طرف، نه آن طرف، نه آن طرف میگوید
گمشو در من 
زیر بار ذره ذره ذره ام
(خاک مرا تا چه عمقی از خودش خواهد برد؟)
آخری... آه...
آخری میسوزد 
و چون آتش تن من را سوزاند (شعله ام سر به کجای این فلک خواهد کشید؟) هر طرفی تا برم 
باز میماند برایم 
این طرف یا آن طرف یا آن طرف یا آن طرف 
پنجمی 
ماندن در بیابانی خشک و بی آب و علف 
ماندم در وسط(من به کجا خواهم رفت؟)

  • Omid Khodadadi

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.